.



اصلا ربطی نداشت ولی خب،داشتم می گفتم که تو خیلی دوری،یعنی من نمی گفتن،اهنگ مدام تکرار می شد با صدای بلند،کسی که نبود خودم بودم صدای بلند.همش داتش می گفت تو دوری و تو دوری و این حرفا.اره یادمه،چه اهنگی بود!.راستی کجا خواستیم بریم؟یادته،انتخاب چطور؟راستی هنور صدای مرا می شنوی در پس تاریک شب بسیار دور تر این حرفا.

اگر به دنبال این هستیم که به عنوان یک زن در مقابل خشونت‌ها و تحقیرها ایستادگی کنیم، حق انتخاب و استقلال داشته باشیم و در زمینه‌های مختلف به حقوق برابر دست پیدا کنیم، در درجه‌ی اول باید آزادی و برابری و استقلال رو از درون خودمون بخوایم و در زندگی شخصی خودمون پرورشش بدیم و پیاده‌ش کنیم و بعد به سراغ حاکمان بریم.

اصلا صدایی بود یا حتی شبی در پس تاریکی؟داشتم می گفتم راستی کجایی؟دورم؛خیلی دور.این دوربین را امروز در دست دارم،شاید فیلم ساختم یا حداقلش انقدر عکس می گیرم که شارژ تمام شود و دوربین به صورت کاملا تصادفی در دراماتیکی تمام خاموش شود.نگاه کن ان دو تا دختراره الان عکس می گیرم.اره راستی اسم شما چیه؟من که زینب هستم،مثل تمام دختران.شما چطور؟راستی شما چطور؟نه،راستی تو چطور؟صدای ساز دهنی بود یا اون یکه که تو اهنگ فیلم امیلی بود.راستی خجالت نکشید؟همه چی می کشیم جز خجالت،مورچه ها را له می کنیم،مرغ ها را سر می بریم،رجاله ها تحقیر می کنند،ماده ها علیه خودشان،محیط زیست را الوده می کنیم،بیش از حد شیرینی می خوریم و فقط می خوریم و می دهیم هرچه روی دوش ما سنگین بود پس برای دیگری.

اصلا خوش ندارم بگم،راستی خجالت نکشید،همسن پدرم بود،با این صورتش،مرگ بر اِمریکا و عشق بازی های فرانسوی ماب و سینمایی مردسالار.خواستم بگویم که اگر امروز بارانی ندارد چه بهتر،شاید ابر ها منتظر چیزی دیگر هستند مثل بهار یا شاید باد که ما را خواهد برد مثل ان شعر که همیشه می خوانی.راستی هنوز داری حرف میزنی.

ادامه مطلب

آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

روزانه مرکز دانلود کاربردی اکسل از صدای سخن دوست کــــــــــافه کــتـــاب دنیای امروز و دیروز زیبایی و آرایشی یک عدد مهسا هستم. takhtibondaran Ghanon_jazbe